معنی زیرساخت ساختمان ها
حل جدول
فونداسیون
زیرساخت ساختمان
فونداسیون
ساختمان ها
ابنیه، بناها
ابنیه
زیرسازى ساختمان ها
فونداسیون
ساختمان
بنا
لغت نامه دهخدا
ساختمان. [ت ِ] (اِ مرکب) بناء. عمارت. || (اِمص) معماری. (فرهنگستان): اداره ٔ ساختمان شهرداری. || (اِ مرکب) نهاد. وضع. ساخت. ترتیب. ترکیب. خلقت. طرزساخت. طرز خلقت. شکل: ساختمان داخلی بدن. ساختمان خارجی بدن.
اطلاعات عمومی
فرهنگ عمید
بنا، عمارت،
(اسم مصدر) ساختن، بنا کردن،
طرز ساخت،
فارسی به عربی
انتصاب، بناء، بنایه، تشکیل، جعل، صنع، علم التشریح، هیکل عظمی
فرهنگ فارسی هوشیار
بنا، عمارت، معماری، شکل، ترکیب
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ معین
(اِمص.) بنا کردن، (اِ.) بنا، عمارت، معماری، نهاد، سرشت. [خوانش: (تِ)]
معادل ابجد
2436